جدول جو
جدول جو

معنی صاب مرده - جستجوی لغت در جدول جو

صاب مرده
صاحب مرده، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب مرده
تصویر صاحب مرده
هنگام عصبانیت یا ناراحتی شدید گفته می شود، چیزی که صاحب آن مرده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(حِ مُ دَ / دِ)
وصف است مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد:
هرکه میمیرد غم او قسمت من میشود
وارثم گویا من این غمهای صاحب مرده را.
طاهر وحید.
در طلسم زندگی تا کی توان بودن اسیر
از سر من وا کنید این جان صاحب مرده را.
فطرت.
، نفرینی است که در حالت غضب بیشتر به گاو و خر و دیگر ستوران کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ مُ دَ / دِ)
اسفنج. اسفنجه. رغوهالحجامین. ابر کهن. نشکرد گازران. رجوع به ابر کهن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ)
جیفه. رجوع به لاش شود
لغت نامه دهخدا
(بِ مُ دَ / دِ)
آب راکد
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابر مرده
تصویر ابر مرده
ابر مرده اسفنج مرده اسفنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاش مرده
تصویر لاش مرده
لاشه مرده جیفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد مرده
تصویر صد مرده
به قدر و اندازه صد مرد
فرهنگ لغت هوشیار
خاک بی حاصل، خاک بی قوت
فرهنگ گویش مازندرانی